بی دست و پا در تمام معانی. رجوع به بیدست و پاشود. شاهد ذیل هم بمعنی اصلی که فقدان دست و پای باشد و هم به ناتوانی و زبونی ایهام دارد: وگرغارت و کشتنت بود رای همه روم گشتند بیدست و پای. فردوسی
بی دست و پا در تمام معانی. رجوع به بیدست و پاشود. شاهد ذیل هم بمعنی اصلی که فقدان دست و پای باشد و هم به ناتوانی و زبونی ایهام دارد: وگرغارت و کشتنت بود رای همه روم گشتند بیدست و پای. فردوسی